-
جزوۀ آرایه های ادبی
شنبه 11 آبان 1392 10:31
دوستان علمی کاربردی و دانشگاه علامه، جزوۀ ارایه های ادبی را می توانید در زیر مشاهده کنید، گرچه کامل نیست اما راهنماست. جزوه را جتما همراه خود داشته باشید بخصوص دوستان علمی کاربردی، در کلاس درباره اش صحبت می کنیم. این جزوه کمی هم نکات دستوری دارد. به نام خدا آرایه های ادبی سجع: آوردن کلمات هم وزن، هم قافیه یا هم وزن...
-
قابوسنامه - متن کلاسی
شنبه 11 آبان 1392 10:19
این متن متعلق به دوستان دانشگاه علمی کاربردی در ساعت 13:30-16 است. قابوسنامه اما با بی خردان هرگز دوستی مکن که دوست بی خرد از دشمن بخرد بتر بود که دوست بی خرد با دوست از بدی آن کند که صد دشمن با خرد با دشمن نکند. و دوستی با مردم هنری و نیک عهد و نیک محضر دار تا تو نیز بدان هنرها معروف و ستوده شوی که آن دوستان تو بدان...
-
قابوسنامه- متن کلاسی
شنبه 11 آبان 1392 10:15
این متن متعلق به دوستان دانشگاه علمی کاربردی در ساعت 11-13:30 است. قابوسنامه ای پسر هر چند توانی پیر عقل باش. نگویم که جوانی مکن لکن جوانی خویشتن دار باش. و از جوانان پژمرده مباش که جوان شاطر نیکو بود و نیز از جوانان جاهل مباش که از شاطری بلا نخیزد و از جاهلی بلا خیزد. بهره ی خویش به حسب طاقت خویش از روزگار خویش بردار...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 24 مهر 1392 18:46
چنگال صادق هدایت سید احمد همینکه وارد خانه شد، نگاه مظنونی به دور حیاط انداخت، بعد با چوب دستی خودش به در قهوه ای رنگ اطاق روی آب انبار زد و آهسته گفت: « ربابه … ربابه...! » در باز شد و دختر رنگ پرید های هراسان بیرون آمد : « داداشی تو هستی ؟ بیا بالا » دست برادرش را گرفت و در اطاق تاریک کوچک که تا کمرکش دیوار نم کشیده...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 24 مهر 1392 18:13
یک داستان: تولد وقتی سر بچه پیدا شد، مقداری خون ریخت توی لگن. مادر بزرگم پنجههای زائو را گرفت و با زور فشار داد و گفت:”فشار بده. بگو یا علی. یا فاطمه زهرا.” زن هنوز با جیغ و هیاهو گریه میکرد. هیچ کس متوجه من نبود. من از زیر باران آمده بودم و توی اتاقک و در را بسته بودم. از دور، موهای چسبناک سر نوزاد را میدیدم، و...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 24 مهر 1392 18:05
داستان کوتاه قفس اثر صادق چوبک قفسی پر از مرغ و خروسهای خصی و لاری و رسمی و کله ماری و زیره ای و گل باقلائی و شیر برنجی و کاکلی ودم کل و پا کوتاه وجوجه های لندوک مافنگی کنار پیاده رو، لب جوی یخ بسته ای گذاشته بود. توی جو، تفاله چای وخون دلمه شده و انار آب لمبو وپوست پرتقال و برگ های خشک و زرد و زبیل های دیگر قاتی یخ...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 24 مهر 1392 17:54
زبان نگاه- هوشنگ ابتهاج(ه.ا.سایه) زبان نگاه نشود فاش کسی انچه میان من و توست تا اشارت نظر نامه رسان من و توست گوش کن با لب خاموش سخن می گویم پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید حالیا چشم جهانی نگران من و توست گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست گو بهار دل و...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 15 مهر 1392 21:52
کتیبه فتاده تخته سنگ آنسویتر، انگار کوهی بود. و ما اینسو نشسته، خسته انبوهی. زن و مرد و جوان و پیر، همه با یکدیگر پیوسته، لیک از پای، و با زنجیر. اگر دل میکشیدت سوی دلخواهی به سویش میتوانستی خزیدن، لیک تا آنجا که رخصت بود. [ تا زنجیر. *** ندانستیم ندایی بود در رویای خوف و خستگیهامان، و یا آوایی از جایی، کجا؟ هرگز...
-
شعر معاصر
دوشنبه 15 مهر 1392 21:47
گریز از هم گریختیم و ان نازنین پیالۀ دلخواه را دریغ! بر خاک ریختیم جان من و تو تشنۀپیوند مهر بود دردا که جان تشنۀ خود را گدختیم بس دردناک بود جدایی میان ما از هم جدا شدیم و بدین درد ساختیم دیدار ما که آن همه شوق و امید داشت اینک نگاه کن که سراسر ملال گشت و آن عشق نازنین که میان من و تو بود دردا که چون جوانی ما پایمال...